آدمی، فرایند زیستی خود را در خانواده آغاز میکند و این نهاد، کارکردی بنیادی در تربیت و پرورش آدمی دارد. از این روی یکی از دغدغههای والدین، تربیت فرزند است. غالبا والدین در زمینه تربیت فرزند با چنین پرسشهایی روبه رو هستند: تا چه اندازه خانواده در تربیت فرزند نقش دارد؟ تا چه اندازه این امر ضروری است؟ از چه زمانی باید آن را آغاز کرد؟ شیوه درست آن چگونه است؟ اسلام در زمینه تربیت فرزند چه دیدگاهی دارد؟ در این بررسی به صورت خلاصه سعی شده به این پرسشها پاسخ داده شود.
مقدمه
شکوفایی استعدادها و ارزشهای والا، بر تربیت مبتنی است و انسان شدن و وصولش به کمال نهایی، مرهون تعلیم و تربیت است(کاردان،۱۳۷۲). هدف از تعلیم و تربیت در اسلام نیز شکوفایی استعدادها در جهت رشد آدمی و تجلی عزت نفس در راه رسیدن به کمال و تبدیل شدن به انسان کامل دانسته شده است. از این روی اگر بخواهیم خود و فرزندانمان به انسان کامل مبدل شوند، لازم است که تربیت صحیح شوند. در این مقاله چیستی، چرایی و چگونگی تربیت دینی به عنوان شیوهای برای تربیت درست، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تربیت
برای تربیت، تعاریف گوناگونی بیان کرده اند؛ از جمله سادات(۱۳۶۵) تربیت را فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه درون وی دانسته است. برخی دیگر آن را، آموزشهای اخلاقی میدانند که به رفتار منجر میشوند. برخی دیگر تربیت را ربانی شدن میدانند(گوتک،۱۳۸۶ ). شهید مطهری(۱۳۷۴) معتقد است که تعلیم و تربیت، بحث ساختن انسانهاست. همان طور که از تعاریف برمیآید آموزش، یکی از ارکان تربیت است؛ آموختن گونههای گوناگون رفتارها، اعمال، نگرشها، تفکرات، اعتقادات و باورها. نخستین موقعیتی که در آن انسان به آموختن میپردازد، خانواده است.
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین، مشخصترین مسئولیت خانواده در برابر زیست و رفاه فرزندان، در تامین نیازهای اولیه و تربیت خلاصه شده است و کودک، نخستین چشمانداز از جهان پیرامون را در نهاد خانواده میآموزد و در این نهاد است که برای نخستین بار، احساس وجود میکند. در این محیط است که کودک با آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی و مسئولیتهای خود آشنا میشود(پارسا،۱۳۸۶). با توجه به نقش سرنوشتساز تربیت خانوادگی در رشد فرزندان، در اسلام موضوعی به نام حقوق کودکان مطرح است. از جمله حقوق کودکان که بر عهده خانواده هاست، تامین سعادت دنیایی و آخرتی آنان است که این میسر نمیشود مگر از راه تربیت دینی.
آیات و روایات و سیره عملی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه(علیهم السلام) جلوههای فراوانی از این موارد هستند؛ برای نمونه: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایتی میفرمایند: “السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه” دل مادر، زمینهساز برای سعادت و زمینهساز شقاوت بچه است. یا در سوره التحریم آیه ۶ آمده است: “یا ایها الذین آمنوا اقوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس و الحجاره” افرادی که ایمان آورده اید، شما باید هم خودتان و هم زن و بچه تان را از آتش جهنم نجات بدهید. یا در آیه ۱۵ سوره زمر میخوانیم ورشکسته آشکار در روز قیامت آن است که برای اولاد به جهنم برود و خود و زن و بچه اش را از آتش جهنم نجات نداده است.
مظاهری(۱۳۸۸) به چنین نمونههایی در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه(علیهم السلام) نیز اشاره میکند. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از جایی رد میشدند و بچهها در حال بازی بودند و ایشان فرمودند: بدا به حال بچههای دوره آخرالزمان از دست پدر و مادرشان به خاطر این که پدر ومادر ها، به فکر دنیای بچه هایشان هستند اما به فکر آخرت بچهها نیستند، به فکر تربیت صحیح این بچهها و دین آنها نیستند سپس فرمودند من بری هستم از این گونه مردم و آنها از من بری هستند. حتی تاثیر فرزند صالح در آخرت والدین نیز در روایات گوشزد شده است.
برای نمونه امام صادق(علیه السلام) از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند که حضرت فرمودند:” روزی حضرت عیسی(علیه السلام) از قبرستانی میگذشت و دید مردهای را عذاب میکنند سال بعد از همان قبرستان گذشت و متوجه شد که عذاب آن مرده برداشته شده است از خداوند پرسید: قضیه چیست؟ خداوند فرمودند: فرزندی دارد که جادهای را ترمیم کرد و یتیمی را پناه داد از این روی عذاب را از او برداشتیم”( همدانی،۱۳۹۱ به نقل از اصول کافی ج۶ :۴). همچنین در حدیثی از رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که “هنگامی که فردی میمیرد عمل او قطع میشود مگر در سه مورد: دانشی که از آن بهره برده شود، صدقهای که برای او جاری باشد،یا فرزند شایستهای که برای او دعا کند”(همدانی،۱۳۹۱ به نقل از روضه الواعظین:۳۴).
علاوه بر موارد بالا، امام سجاد(علیهالسلام) میفرمایند: حق فرزند تو این است که بدانی وجود او، از توست و بد و خوب او در این دنیا، به تو ارتباط پیدا میکند و باید بدانی که در سرپرستی او، مسئولیتداری و مسئول هستی که او را به بهترین وجه، تربیت کنی و بر عهدهی توست که او را به خداوند بزرگ، راهنمایی کنی. نکتهی مهم این جاست که حضرت میفرمایند مسئول هستی او را به بهترین وجه تربیت کنی نه اکتفای به تربیت حداقلی بنمایی، لذا در ادامه میفرمایند: با فرزندت آن چنان رفتار کن که اثر نیکوی تربیت تو، مایهی زیبایی و جمال اجتماعی او شود یا این که او را آن چنان تربیت کن که بتوان در کارهای مختلف زندگی، با عزت و آبرومندی زندگی کند و مایهی زیبایی و جمال تو باشد(مظاهری،۱۳۸۸).
حال که ضرورت تربیت صحیح فرزندان بر والدین ثابت شد به راهکارهایی در زمینه چگونگی این تربیت پرداخته میشود.
زمان آغاز تربیت
یکی از مباحثی که در تربیت دینی مهم است، زمان شروع آن است. آن چه در آموزههای دینی در مورد انسان وارد شده و مورد مورد اذعان علمای علم روان شناسی هم میباشد، این است که انسان در سن کودکی، استعداد و قابلیت قبول هر امری را اعم از خوب و بد دارد. هر امری به او عرضه شد و او قبول کرد، تا آخر به همراه او خواهد بود و البته که در او ماندگار هم خواهد شد. همان گونه که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَهِ الرَّسْمِ فِی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ وَ هُوَ کَبِیرٌ کَانَ بِمَنْزِلَهِ الْکِتَابِ عَلَی وَجْهِ الْمَاء؛ کسی که تعلیم ببیند در جوانی، این تعلیم به منزله کندن روی سنگ است (به این معنا که ماندگار میباشد) و کسی که تعلیم ببیند در بزرگسالی و پیری، به منزله کشیدن چیزی روی آب است که بلافاصله از بین میرود». یکی از عواملی که این پذیرش را خصوصاً در کودکان بروز میدهد، عدم استقلال آنهاست از والدین؛ لذا در حالی که مسائل را میتوانند تا حدی تجزیه و تحلیل کنند اما با این حال رغبت دارند که اقتدار والدین خود را بپذیرند. بنا نهادن ارزشها در این مرحله از رشد، بسیار اهمیت دارد زیرا در مراحل بعد که کودک به مدرسه میرود و استقلالش بیشتر میشود، شروع به سؤال از ارزشهای شما میکند و ارزشهایی که همسالانش مطرح میکنند و نیز ارزشهای شخصی خود را در کنار آنها قرار میدهد.
کودکانی که تا قبل از سن ۶ سالگی معیارهای ارزشی خانواده در آنها جا نیفتاده است، در معرض دریایی از ارزشهای نامشخص قرار میگیرند و مستعد پذیرش ارزشهای همسن و سالان، تأثیرات تلویزیون و انبوهی از افراد جور واجور با معیارهای ارزشی متفاوت با محیط خانوادگی میشوند». به همین دلیل در مبانی دینی، شروع به تربیت را از سنین پایین آغاز میکنند. امام باقر(علیهالسلام) میفرمایند: « وقتی کودک به سن ۳ سالگی رسید، به وی امر کن هفت بار لا اله الا الله بگوید. در این وقت، کودک را به حال خود واگذار تا به سن ۳ سال و هفت ماه و بیست روز برسد. در چنین مرحله ایی باید به او تعلیم داد که هفت بار بگوید محمد رسول الله و تا چهار سالگی باید او را آزاد گذاشت؛ پس از آن، به او بگو که هفت مرتبه صلی الله علیه و آله را تکرار کند و تا پنج سالگی باید درنگ نمود. در این وقت، اگر کودک راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار دهد و به او سجده را بیاموزد در شش سالگی به او بگو نماز بخواند و بالاخره رکوع و سجود و مراتب دیگر نماز را به او تعلیم ده»(مظاهری،۱۳۸۸ به نقل از بحارالانوار ج۱ :۲۲۲).
چگونگی تربیت دینی
مسئله مهم دیگر، چگونگی این آموزشهاست. نخست باید دانست که از آغاز و شروع برنامه تا سن ۶ سالگی، باید با ملاطفت کامل و آرامی و مدارا با فرزند برنامه دنبال شود؛ لذا امام(علیهالسلام) از سن ۳ سالگی فقط به یک ذکر اکتفا میکند و کم کم آن را افزایش میدهند تا در سن هفت سالگی به نماز کامل برسد. نکته دیگر آن که کودکان در سن ۶ سالگی کاری انجام میدهند که در قبال آن پاداشی را دریافت کنند؛ لذا اگر ما بتوانیم برنامه ایی را اجرا کنیم که به واسطهی آن برای انجام امور دینی هر چند کوچک پاداشهایی باز هر چند کوچک پیش بینی کنیم ما را در نیل به هدف بسیار یاری خواهد کرد.
فعالیتهای تربیتی، زمانی اثربخش خواهد شد که ثبات و آرامش بیشتری موجود باشد. رابطه بین اعضای خانواده که از آن به بافت عاطفی تعبیر میشود، در انتقال مفاهیم تربیتی اهمیت دارد و پژوهشهای انجام شده(کی نیا،۱۳۷۵؛احدی،۱۳۶۹؛ستوده،۱۳۷۹) این نکته را تایید کردهاند که کج رفتاریها و انحرافات اجتماعی تا حد زیادی ریشه خانوادگی دارد.
اسلام به روش الگویی، بسیار تکیه دارد و در ترسیم برنامه تربیتی، همواره به این شیوه به عنوان شیوه موثر نگریسته شده است(شاگری نیا،۱۳۷۹). این شیوه در روان شناسی با عنوان یادگیری مشاهدهای یاد میشود که بسیار حائز اهمیت است.
برقراری رابطه صمیمانه و پرمحبت، برای الگو لازم است. اتکینسون و هیلگارد به گفته ی براهنی و همکاران(۱۳۸۰) بیان کردهاند از بین عوامل،نظیر شباهت، قدرت، و صمیمیت عامل صمیمیت تاثیر قوی تری بر فرد دارد. نخستین جایی که این صمیمیت برقرار میشود، خانواده است. ایجاد صمیمیت و رابطه محبت آمیز باعث میشود که فرزندان، از والدین و درخواستهای آن پیروی کنند زیرا میترسند در غیر این صورت، عشق و علاقه آنها را از دست دهند.
مسئله مهم دیگر در زمینه تربیت دینی، این است که بدانیم آموزش دینی، جدی است بنابراین به نظم و جدیت نیاز دارد(شاکری نیا،۱۳۷۹). خانوادهها همان طور که برای درس و تحصیلات فرزندان با جدی برنامه ریزی میکنند، برای آموزش فرایض دین نیز باید با صبر و حوصله، وقت صرف کرد. همه چیز را نباید به دست حوادث و اتفاقات سپرد. در برنامههای ضد دینی و اعتقادی فراگیر که در رسانهها و اینترنت قابل مشاهده است، باید با جدیت و تلاش زیاد به تربیت مذهبی فرزندان اقدام کرد. تعلیم و تربیت دینی باید به گونهای باشد که انسان را به سمت زیباییهای الهی و قرآنی هدایت کند.
راهکار دیگر برای والدین، بازی کردن با کودک است. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: به فرزندت اجازه بده تا هفت سال بازی کند و این آزادی، مطلق نیست و والدین باید هدایت گر آنها باشند؛ چون کودک، از نظر شرایط محیطی و معنوی، تفاوتها را در نمییابد؛ بنابراین مراقبت از وی و جلوگیری از اشتباهات تربیتی و آسیبهای جسمی، لازم است.
نتیجهگیری
همان طور که در این مقاله بیان شد، خانواده، نخستین و مهمترین نقش را در تربیت فرزند دارد و همان طور که در قرآن هم بیان شده است “یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناوا و قودها الناس و الحجاره” ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که آتش گیره آن مردمان و سنگها هستند نگاه دارید” خانواده، نقش مهمی در تربیت فرزند دارد. در ادامه مقاله، از ضرورت تربیت سخن گفته شد و زمان مناسب و شیوه مورد تایید اسلام نیز مورد بررسی قرار گرفت. لازم به ذکر است موارد گفته شده، ذرهای ناچیز از توصیههای دین اسلام در زمینه تربیت فرزند است. از این روی با توجه به داشتن نقش بسیار مهم خانواده در تربیت فرزند، لازم است آکاهیهای خانواده را در زمینه تربیت صحیح بالا برد تا هم خانوادهها و هم جامعه و از همه مهمتر خود فرد، از آن بهره ببرد.
منابع
اتکینسون ریتا، اتکینسون ریچارد و هیلگارد ارنست، زمینه روان شناسی. ترجمه براهنی و همکاران، تهران انتشارات رشد، ۱۳۸۰،
احمدی احد، روان شناسی نوجوانان و جوانان، تهران انتشارات نخستین، ۱۳۷۴،
پارسا محمد، روان شناسی کودک و نوجوان، تهران انتشارات بعثت ۱۳۶۷،
سادات محمد علی، اخلاق اسلامی. تهران انتشارات سمت۱۳۶۶،
شاکری نیا ایرج، تربیت دینی با تاکید بر نقش خانواده، مجله تعلیم و تربیت اسلامی، شماره ۵۰،
کاردان علی محمد، فلسفه تعلیم و تربیت، تهران انتشارات سمت، ۱۳۷۲،
گوتیک جرالد، مکتبهای فلسفی و آراء تربیت اسلامی، ترجمه پاکدشت، ۱۳۸۰،
مظاهری حسین، تربیت فرزند از نظر اسلام، تشر بین الملل پاییز، ۱۳۸۸،
همدانی احمد رضا، تربیت دینی، مجله تربیت، سال سیزدهم، شماره نهم،
عاطفه بیاری، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه الزهرا(سلام الله علیها)
نقل از فصلنامه راهبرد(با اندکی تغییر)