حارثبن عبداللّه همْدانی، یا حارث اعور، تابعی کوفی، از اصحاب امام علی (علیه السلام) و از نخستین بیعتکنندگان با ایشان در مدینه بوده بود. حارث اعور احادیث و خطبههای امیرمؤمنان (علیه السلام) را می نوشت و به نوشته شوشتری، او نخستین گردآورنده خطبههای امام علی (علیه السلام) است.
روایات بسیاری به نقل از حارث در کتابهای شیعه و اهل سنّت آمده است. وی از امام علی (علیه السلام)، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت حدیث نقل کرده و بسیاری از او حدیث نقل کردهاند. ذهبی از حارث با عناوینی چون علامه، فقیه، امام و کثیرالعلم یاد کرده است.
نسب
نسب کامل وی حارثبن عبداللّهبن کعببن اسدبن خالد (یخلُد) بن حوث است نام او را حرث نیز نقل کردهاند. در برخی منابع نام پدر وی عبید آمده است
حارث به شاخه حوث از قبیله هَمدان منسوب است. برخی نیز او را خارَفی خارِفی دانستهاند، که ظاهراً تصحیف حوثی است. قبیله همدان از قبایل یمنی بودند که پس از تأسیس شهر کوفه در سال ۱۷ ه.ق. به این شهر کوچانده شدند و در آنجا سکنا گزیدند؛ ازاینرو، تا پیش از این زمان، اطلاعی از زندگی حارث در دست نیست.
کنیه
کنیه حارث، ابوزهیر بود و چون فقط یک چشم داشت به اَعوَر شهرت یافت در منابع گاه از حارث اعور، بدون ذکر نام پدرش، یاد شده که موجب گردیده است برخی رجالیان او را حارثبن قیس، برخی حارثبن عبداللّه و برخی حارثبن غیث بدانند، هر چند که به احتمال زیاد، حارث اعور همان حارث بن عبداللّه اعور است.
خاندان و فرزندان حارث
از خاندان و فرزندان حارث اطلاع دقیقی در دست نیست. ابنعساکر، به نقل از واقدی، از فردی به نام عبدالرحمانبن حارثبن عبداللّه همدانی کوفی یاد کرده که در سال ۴۳ هجری، به همراه عبدالرحمان بن خالد بن ولید، در فتوحات شرکت داشته و چون از خبرهترین افراد در حساب بوده است، او را بر کار غنایم گمارده بودند. او سهمی را که از غنایم برایش در نظر گرفته بودند نپذیرفت. ظاهرآ این فرد پسر حارث بوده و اوصافی که از او ذکر شده، از جمله اینکه بر علم حساب تسلط داشته، شاهدی بر این مدع است.
همچنین سعید بن عمرو (برادرزاده حارث) یکی از راویان وی بوده است. یکی از نوادگان او، به نام حارثبن محمدبن حارث، نیز از راویان شیعه بوده است. شیخ بهائی و پدر وی، که از نسل حارث بودهاند، به حارثی و همْدانی ملقب شدهاند.
وفات
حارث اعور در سال ۶۵، در دوران عبدالله بن زبیر، در کوفه درگذشت بنا به وصیت حارث، عبداللّه بن یزید خطمی (عامل ابنزبیر در کوفه) بر پیکر وی نماز گزارد این امر میتواند حاکی از همراهی حارث با زبیریان و اعتراض او به امویان باشد.
جایگاه علمی
ذهبی از حارث با عناوینی چون علامه، فقیه، امام و کثیرالعلم یاد کرده است حارث را حاذق در علم حساب و نیز فرایض (نحوه محاسبه و تقسیم ترکه میت میان ورثه) دانسته و حافظهاش را ستودهاند یعقوبی او را در زمره اصحاب دانشمند علی (علیه السلام) برشمرده و ابنسیرین او را در شمار پنج عالم و فقیه سرشناس کوفه نامبرده است همچنین او را از اصحاب ابن مسعود دانستهاند.
در علم حدیث
حارث از امیر مؤمنان (علیه السلام)، عبدالله بن مسعود و زید بن ثابت حدیث نقل کرده است شیخ طوسی نام حارث را در میان اصحاب امام حسن (علیه السلام) نیز آورده است. در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی از وی به نقل از امام حسین (علیه السلام) آمده است. ابواسحاق سَبیعی همْدانی، ضحاک بن مزاحم، عامر شَعْبی، عطاء بن ابیرباح و سعیدبن عمرو (برادرزاده حارث) از او حدیث نقل کردهاند در منابع اهلسنّت گفته شده است که امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) از حارث اعور درباره احادیث پدرشان سؤال میکردند. ابن شاذان به نقد این گزارشها پرداخته است. ابن سعد نام حارث را در طبقه نخست تابعین کوفه آورده است.
راویان از او
روایات بسیاری به نقل از وی در کتابهای شیعه و اهل سنّت آمده است. این روایات، که عمومآ به نقل از امام علی (علیه السلام) است، موضوعات و مباحث مختلف اعتقادی، احکام فقهی، تفسیر و اخلاق را در برمیگیرد. مدرسی طباطبائی فهرستی از منابعی را که روایات حارث در آنها نقل شده، فراهم آورده است. علاوه بر مُسنَد ابنحنبل و سنن دارِمی، در چهار کتاب از کتب ششگانه اهل سنّت از وی حدیث نقل شده است.
مهمترین راوی حارث اعور، ابواسحاق سبیعی است. به گفته ابنحنبل، ابواسحاق پس از درگذشت حارث با بیوه او ازدواج کرد و به این ترتیب به کتابها و نوشتههای حدیثی حارث دست یافت. از همینرو در منابع اهل سنّت آمده که ابواسحاق فقط چهار روایت از حارث شنیده و بقیه را از نگاشتههای او نقل کرده است، همچنانکه روایات خِلاسبن عمرو هَجَری و عبدالاعلیبن عامر ثعلبی از امام علی (علیه السلام) را برگرفته از کتاب حارث میدانند در شماری از روایات، ابواسحاق سبیعی به واسطه دیگران از حارث روایت کرده که حاکی از شفاهی بودن است نه نقل از کتاب حارث سلسله سند «ابواسحاق از حارث از علی (علیه السلام) زنجیره حدیثی مشهوری است که برخی جاعلان، خصوصآ عثمانیه در مناظرات فرقهای خود با شیعیان، از این شهرت سود جسته و مطالب مجعول خود را با آن رواج دادهاند
بهجز سبیعی، راویان بسیاری از طریق حارث روایات امام علی (علیه السلام) را شنیدهاند، که از آن جملهاند ابراهیمبن یزید نخعی و سعید بن فیروز ابوالبختری
نزد علمای رجال
برخی منابع رجالی اهل سنّت، حارث را در شمار ثقات آوردهاند اما برخی وی را ضعیف دانسته و در وثاقتش تردید کردهاند
مهمترین عامل جرح حارث، عبارات عامربن شراحیل شعبی، تابعی معاصر حارث، است که با اینکه از حارث روایت کرده، تأکید نموده که وی کذاب است. چنانکه گفته شده بخاری و مسلم بن حجاج، به دلیل طعن شعبی بر حارث، روایات او را نیاوردهاند درباره اینگونه اظهارنظرهای شعبی و در عین حال نقل روایت او از حارث، توجیهاتی آوردهاند، از جمله اینکه حارث در نقل دروغ نمیگفته بلکه «عقاید نادرست» داشته یا اینکه در سخنان روزمره دروغ میگفته اما در نقل حدیث و راستگو بود یا اینکه به سهو دروغ میگفته است نه به عمد گفتنی است که شعبی، عثمانیمذهب و با عقیده به امامت علی (علیه السلام) و حتی موالات آن حضرت مخالف بوده است.
ابن عبدالبر تصریح کرده که از حارث دروغی گزارش نشده است؛ اما وی به سبب محبت شدیدش به حضرت علی (علیه السلام) و تفضیل او بر دیگران، مورد ملامت بوده و از همینرو شعبی او را تکذیب کرده، چرا که شعبی معتقد به تفضیل ابوبکر بوده و او را اولین ایمانآورنده به پیامبر اکرم (ص) میدانسته است.
عبدالعزیزبن محمد حسینی غماری، از علمای معاصر مراکش، دو کتاب الباحث عن علل الطعن فی الحارث (قم ۱۴۲۰) و بیان نَکث الناکث المُتَعَدی بتضعیف الحارث (قم ۱۴۲۰) را در اثبات وثاقت حارث اعور و رد شبهات وارد شده در این باره نگاشته است.
فعالیتهای علمی
سخنان حارث درباره یادگیری قرآن
عباراتی مبهم از حارث درباره یادگیری قرآن نقل شده است، مانند اینکه «من قرآن را در سه سال و وحی را در دو سال آموختم» (تعلّمت القرآن فی ثلاث سنین و الوحی فی سنتین)؛ یا در پاسخ به کسی که گفته بود قرآن را در دو سال آموخته است، گفته بود: «قرآن آسان است، وحی دشوارتر است» (القرآن هَینٌ، الوحی اَشدُّ).[۵۱] این عبارت، به سبب ابهام، در کتابهای غریبالحدیث بررسی و از آن تفاسیر مختلفی شده است. برخی مقصود از قرآن را قرائت قرآن و مقصود از وحی را کتابت آن دانستهاند، اما شوشتری مراد از وحی را تفسیر و شأن نزول آیات قرآن، و سید محسن امین وحی را حدیث معنا کردهاند.
کتابت خطبهها و احادیث
حارث اعور احادیث و خطبههای امیرمؤمنان (علیه السلام) را مکتوب میکرده است به نوشته شوشتری، او نخستین گردآورنده خطبههای امام علی (علیه السلام) است. در گزارشی آمده است که حارث به تشویق حضرت علی (علیه السلام) اوراقی خرید و پس از آن، علوم و احادیث بسیاری از آن حضرت در آن نوشت
آثار منسوب
صحیفه حارث: در منابع از حارث به عنوان صاحب کتب یاد شده و به کتاب یا صحیفه حارث اشاره شده است.
کتاب المسائل آلتی أخبر بها أمیرالمؤمنین الیهودی نیز به حارث اعور منسوب است. به گفته شیخ طوسی عمروبن میمون مطالب این کتاب را به واسطه ابواسحاق سَبیعی از حارث از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است. متن این رساله را ابنبابویه با سندی دیگر در کتاب خصال آورده است. در این رساله، ماجرای پرسش سرکرده یهودیان از امام علی (علیه السلام) درباره اینکه آیا وی وصی پیامبر اکرم (ص) است، آمده و این وصایت و شرایط و مراحل آن اثبات شده است
فعالیتهای سیاسی
ارتباط وی با امیرالمؤمنین (علیه السلام)
حارث از اصحاب خاص امام علی (علیه السلام) و از نخستین بیعتکنندگان با وی در مدینه بوده و آن حضرت وی را در زمره ده یار معتمد خود برشمرده است. ابنقتیبه نیز نام حارث را در صدر اسامی شیعیان آورده است. از او به عنوان پرچمْدارِ (صاحب رایه) علی (علیه السلام) نیز یاد شده است همچنین گفتهاند که حضرت علی (علیه السلام) هنگام فراخواندن لشکریان خود، از حارث میخواست که آنان را فرا بخواند
حارث محبت و علاقه ویژهای به علی (علیه السلام) داشته تا جایی که ابنحِبّان او را از شیعیان تندرو دانسته است. در منابع شیعی گزارش گفتگوی وی و علی (علیه السلام) در این باره نقل شده است. براساس روایتی، حارث محبت و شیفتگی فراوان خود را به حضرت علی (علیه السلام) ابراز کرده و حضرت نیز در پاسخ فرموده است: «هر بندهای که مرا دوست داشته باشد در هنگام مرگ مرا به گونهای که دوست دارد، میبیند و کسی که مرا دشمن بدارد، در هنگام مرگ مرا به گونهای که دوست ندارد، میبیند». سیداسماعیلبن محمد حِمیری این مضمون را به شعر درآورده است این روایت و ابیات «سیدحمیری» در میان شیعیان رواج بسیاری دارد و در موضوع دیدار شیعیان با امیرالمؤمنین و اهل بیت (علیه السلام) به هنگام احتضار، به آن استشهاد میشود.
مبارزات در دوره عثمان
حارث در دوران خلافت عثمانبن عفّان (۲۳ ـ ۳۵)، مبارزات سیاسی گستردهای داشته است. وی از اعضای گروه قرّاء در کوفه بهشمار میآمد که به سرکردگی مالک اشتر نخعی با سعید بن عاص (عامل عثمان در کوفه) مخالفت میکردند آنان بر سعیدبن عاص شوریدند و به مدینه رفتند و از عثمان خواستار عزل وی شدند همین مخالفتها موجب شد که عثمان آنان را به شام تبعید کند. وی هنگام شدت گرفتن اعتراضاتِ منتهی به قتل عثمان، در مدینه حضور داشت.
منابع:
ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵-۱۳۸۷/ ۱۹۶۵-۱۹۶۷، چاپ افست بیروت، بیتا.
ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن ۱۳۷۱-۱۳۷۳/ ۱۹۵۲-۱۹۵۳، چاپ افست بیروت، بیتا.
ابناثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
ابناعثم کوفی، کتاب الفتوح، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم، ۱۳۵۷ ش.
ابنبابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
ابنبسطام (حسینبن بسطام) و ابنبسطام (عبداللّهبن بسطام)، طب الائمه علیهمالسلام، نجف (۱۳۸۵)، چاپ افست بیروت، بیتا.
ابنجوزی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ ابوالفداء عبداللّه قاضی، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
ابنحِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵-۱۳۹۶/ ۱۹۷۵-۱۹۷۶.
ابنحنبل، الجامع فی العلل و معرفه الرجال، چاپ محمدحسام بیضون، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، بیتا.
ابنخلّکان.
ابنسعد (بیروت).
ابنشاذان، الایضاح، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۳ ش.
ابنشاهین، تاریخ أسماء الثقات، چاپ صبحی سامرائی، کویت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، چاپ یوسف بقاعی، قم ۱۳۸۵ ش.
ابنطاووس، کشف المَحَجَّه لثمره المُهْجَه، نجف ۱۳۷۰/۱۹۵۱.
ابنعبدالبرّ، جامع بیان العلم و فضله و ما ینبغی فی روایته و حمله، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
ابنعدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵-۱۴۲۱/ ۱۹۹۵-۲۰۰۱.
ابنقتیبه، المعارف، چاپ محمداسماعیل عبداللّه صاوی، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
ابنکلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
سلیمانبن اشعث ابوداوود، رساله أبی داود إلی أهل مکه فی وصف سُنَنِهِ، چاپ محمدبن لطفی صبّاغ، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۷.
سلیمانبن اشعث ابوداوود، سؤالات أبیعبید الآجری أباداود سلیمانبن الأشعث السجستانی، چاپ عبدالعلیام عبدالعظیم بستوی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
ابوزُرعه رازی، کتاب الضعفاء لابی زرعه الرازی و اجوبته علی اسئله البرذعی، در سعدی هاشمی، ابوزرعه الرازی و جهوده فی السنه النبویه، باب ۲، مدینه ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
موفقبن احمد اخطب خوارزم، المناقب، چاپ مالک محمودی، قم ۱۴۱۴.
امین.
محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، دیاربکر: المکتبه الاسلامیه، بیتا.
محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب الضعفاء الصغیر، چاپ محمد ابراهیم زاید، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
احمدبن محمد برقی، کتاب الرجال، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۲ ش.
احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسالعظم، دمشق ۱۹۹۶-۲۰۰۰.
مصطفیبن حسین تفرشی، نقدالرجال، قم ۱۴۱۸.
حسنبن سلیمان حلّی، المحتضر، چاپ علی أشرف، (بیجا): مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۲ ش.
اسماعیلبن محمد حمیری، دیوان، چاپ شاکر هادی شکر، بیروت، بیتا.
محمدبن عبداللّه خطیب عمری، الإکمال فی اسماء الرجال، چاپ محمد عبداللّه انصاری، قم: مؤسسه اهل بیت علیهمالسلام، بیتا.
علیبن عمر دارقطنی، العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ریاض ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
علیبن عمر دارقطنی، کتاب الضُعفاء و المتروکین، چاپ صبحی بدری سامرائی، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، چاپ بشّار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
محمدبن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت ۱۴۰۱-۱۴۰۹/ ۱۹۸۱-۱۹۸۸.
محمدبن احمد ذهبی، میزانالاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علیمحمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳-۱۹۶۴، چاپ افست بیروت، بیتا.
محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶؛
سمعانی.
حمزهبن یوسف سهمی، تاریخ جرجان، چاپ محمد عبدالمعیدخان، حیدرآباد، دکن ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
محمدبن ادریس شافعی، الامّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
محمدتقی شوشتری، بَهجالصباغه فی شرح نهجالبلاغه، ج ۱، تهران: مکتبهالصدر، بیتا.
محمدتقی شوشتری، قاموسالرجال، قم ۱۴۱۰-۱۴۲۴.
عبدالرزاقبن همام صنعانی، المصنَّف، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
محمدبن جریر طبری، «المنتخب من کتاب ذیل المذیل من تاریخ الصحابه و التابعین»، در ذیول تاریخ الطبری، ج ۱۱، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۷۷.
محمدبن جریر طبری آملی، المسترشد فی امامه امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسلام، چاپ احمد محمودی، قم، ۱۴۱۵.
محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴.
محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۵.
محمدبن حسن طوسی، فهرست کتب الشیعه و اصولهم و اسماء المصنفین و اصحاب الاصول، چاپ عبدالعزیز طباطبائی، قم ۱۴۲۰.
احمدبن عبداللّه عجلی، معرفهالثقات، چاپ عبدالعلیم عبدالعظیم بستوی، مدینه ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
حسنبن یوسف علامه حلّی، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، (قم) ۱۴۱۷.
علیبن حسین علمالهدی، رسائل الشریف المرتضی، چاپ مهدی رجائی، رساله: ۳۲ اجوبه مسائل متفرقه من الحدیث و غیره، قم ۱۴۰۵۱۴۱۰.
سعیدبن هبهاللّه قطب راوندی، کتاب سلوه الحزین، المعروف ب الدعوات، قم ۱۴۰۷.
عنایهاللّه قهپائی، مجمعالرجال، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ۱۳۸۴-۱۳۸۷، چاپ افست قم، بیتا.
محمدبن عمر کشی، اختیار معرفه الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
کلینی.
فراتبن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، چاپ محمدکاظم محمودی، تهران ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علمالرجال، چاپ محییالدین مامقانی، قم ۱۴۲۳.
مجلسی.
یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵، چاپ بشار عوّاد معروف، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
مسعودی، مروج (بیروت).
مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، بیتا.
مسلمبن حجاج، کتاب الکنی و الأسماء، دمشق ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
محمدبن محمدمفید، اوائل المقالات، چاپ ابراهیم انصاری، بیروت ۱۴۱۴ الف/ ۱۹۹۳.
محمدبن محمدمفید، الجمل و النُصره لسید العتره فی حرب البصره، چاپ علی میرشریفی، قم ۱۳۷۴ ش.
محمدبن محمدمفید، الفصول المختاره، چاپ علی میرشریفی، بیروت ۱۴۱۴ ب/ ۱۹۹۳.
محمدبن محمدمفید، کتاب الامالی، چاپ حسین استادولی و علیاکبر غفاری، قم ۱۴۰۳.
احمدبن علی نسائی، کتاب الضعفاء و المتروکین، چاپ بوران ضناوی و کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
علی سامی نشار، نشأه الفکر الفلسفی فی الاسلام، ج ۳، قاهره، ۱۹۹۶.
نصربن مزاحم، وقعه صفّین، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره ۱۳۸۲، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
یحییبن شرف نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
محمدبن خلف وکیع، اخبارالقضاه، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.
یحییبن معین، تاریخ عثمانبن سعید الدارمی (۲۰۰-۲۸۰ ه) عن أبی زکریا یحییبن معین (۱۵۸-۲۳۳ ه) فی تجریح الرواه و تعدیل هم، چاپ احمدمحمد نورسیف، دمشق: دارالمأمون للتراث، بیتا.
یحییبن معین، تاریخ یحییبن معین، روایه عباسبن محمدبن حاتم دوری، چاپ عبداللّه احمدحسن، بیروت، بیتا.
یعقوبی، تاریخ.
یوسف ازبک، مسند علیبن ابیطالب ، خَرَّجَ احادیثهُ علیرضابن عبداللّهبن علیرضا، دمشق ۱۴۱۶/۱۹۹۵.