چکیده: از آن جا که دین، نسخه ی کامل راهنمایی انسانها به سوی کمال میباشد، با ارایه راه کارهای مناسب در مورد زندگی او، زمام امور وی را به دست میگیرد تا با راهی متقن و محکم او را، به سرمنزل مقصود برساند. واکنشهای رفتاری فرد در دوران بزرگسالی، تا حدود زیادی بر مبنای شکلگیری او در دوران کودکی تا جوانی او انجام میگیرد. دورانی که غالبا در کانون خانواده سپری میشود. پس رفتار خانواده در این دوران، نمیتواند بدون تأثیر در شکلگیری فرد باشد.
در این مقاله در ابتداء اشاره ای به اهمّیّت تربیّت در متون دینی و بیان تفاوت آن با تعلیم میشود و سپس با عصارهگیری از آیات قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السّلام)، روزنه ای جدید به دنیای تربیّت دینی برای مخاطب باز میگردد. تربیّت دینی فرزندان دارای مراقبتهای فراوانی است که در این جا حدود ۱۹ تا از آنها توضیح داده شده است.
از جمله: مراقبتهای دوران ازدواج، شب زفاف، بارداری، شیردهی، امور جنسی، به بچّهها محبّت کنیم، آنها را ببوسیم و در آغوش بگیریم، برای آنها نام نیکو انتخاب کنیم، آنها را کامل و درست صدا بزنیم، با آنها حرف بزنیم، صدای آنها را بشنویم، در مشکلات با آنها همدرد شویم، با آنها قهر نکنیم، آنها را تشویق کرده و به آنها هدیّه بدهیم، با آنها مهربانی و مدارا کنیم، آشنا کردن آنها با خدا و دین، بازی کردن با بچّه ها، ازدواج فرزندان و لقمه حلال؛
کلید واژه: تربیّت فرزند، تربیّت دینی، مراقبتهای تربیّتی، وظایف والدین در تربیّت فرزندان؛
مقدمه: اهمّیّت تربیّت در متون دینی
أَمَّا حَقُّ وَلَدِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْکَ وَ مُضَافٌ إِلَیْکَ فِی عَاجِلِ الدُّنْیَا بِخَیْرِهِ وَ شَرِّهِ وَ أَنَّکَ مَسْئُولٌ عَمَّا وَلِیتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الْأَدَبِ وَ الدَّلَالَهِ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَهِ لَهُ عَلَى طَاعَتِهِ فَاعْمَلْ فِی أَمْرِهِ عَمَلَ مَنْ یَعْلَمُ أَنَّهُ مُثَابٌ عَلَى الْإِحْسَانِ إِلَیْهِ مُعَاقَبٌ عَلَى الْإِسَاءَهِ إِلَیْه.(۱)
اما حق فرزند بر تو، این است که بدانی این فرزند از تو و خوبی و بدی اش در جهان منسوب به توست. از این جهت که ولایت او بر عهده توست، نسبت به ادب کردن او و راهنمایی او به سمت پروردگارش و کمک به او در اطاعت خداوند مسؤول هستی. به گونه ای در تربیّت او تلاش کن که گویا میدانی اگر او عمل خوبی انجام دهد، تو نیز در ثواب آن عمل شریک هستی و اگر بدی نیز از او سر بزند، تو نیز بر بدی او عقوبت میشوی.
قسمتی از رساله حقوق امام سجّاد(علیه السّلام)
از جمله وظایف مهمّ که در آیات و روایات اهمّیّت زیادی نسبت به آن داده شده است، مسؤولیت پدر و مادر نسبت به تربیّت فرزندانشان میباشد. در اهمّیّت این وظیفه، همین بس که در روایتی، پیامبر خدا(صلی الله و علیه و آله و سلم) ارزش تربیّت فرزند را بالاتر از صدقه دادن ذکر کرده اند: وَ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ لَأَنْ یُؤَدِّبَ أَحَدُکُمْ وَلَدَهُ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِنِصْفِ صَاعٍ کُلَّ یَوْم(۲)؛ اگر هر کدام از شما وقت خود را به ادب کردن فرزندش بپردازد، این کار او نزد خداوند، از این که هر روز نصف صاع صدقه بدهد، با ارزش تر است. یا در روایتی دیگر امیرالمومنین(علیه السّلام) میفرمایند: عَنْ عَلِیٍّ ع أَنَّهُ قَالَ مَا نَحَلَ وَالِدٌ وَلَداً نُحْلًا أَفْضَلَ مِنْ أَدَبٍ حَسَنٍ(۳)؛ هیچ هدیّه ای از طرف پدر و مادر، با فضیلت تر از ادب برای فرزندانشان نیست. در قرآن کریم، خداوند متعال، انسان را امر میکند که علاوه بر آن که خود از آتش جهنّم محفوظ میدارند، از خانواده اش نیز غافل نشده و آنها را نیز باید از این عذاب سوزناک برهاند.
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ عَلَیْها مَلائِکَهٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُون(۴)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده تان را نجات دهید از آتشی که آتش گیرانه ی آن مردمان و سنگهایی بوده و بر آن آتش فرشتگان خشم آلوده گمارده شدهاند که از دستور خدا به هیچ گونه سر پیچی نکرده و امر خدا را در عذاب مردمان انجام میدهند. البته این وظیفه خطیر آن چنان مشکل است که در انجام آن از خداوند مهربان نیز باید یاری جست و چون امام سجاد(علیه السّلام) دست به دعا برداشته و با خداوند این گونه مناجات کنیم که: وَ أَعِنِّی عَلَى تربیّتهِمْ وَ تَأْدِیبِهِمْ، وَ بِرِّهِم(۵)؛ بار الها! خودن مرا در تربیّت و ادب فرزندان و نیکی به آنها، یاری فرما….
در این نوشته کوتاه، شما با قسمتی از این وظایف از دیدگاه آیات و روایات آشنا میشوید.
فصل اول: معنای تربیّت
حَدِیثِ النَّبِیِّ(صلی الله علیه و آله و سلم): کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِه(۶)؛ همه ی انسانها با فطرت الهی به دنیا میآیند. اما از آن رو که خیر عالم بر مختار بودن انسان و حرکت نظام جهان بر اسباب و مسببات قرار گرفته است، احتمال انحراف این فطرت، از مسیر اصلی اش وجود دارد. برای حفظ او در این مسیر، باید او را تربیّت کرد.
محقّقان و نویسندگان بحثهای تربیّتی، واژه تربیّت را به گونههای مختلفی تعریف کرده اند: تربیّت عمل عمدى فردى رشید است که میخواهد رشد را در فردى که فاقد ولى قابل آنست، تسهیل کند. تربیّت، سرپرستى از جریان رشد، یعنى اتّخاذ تدابیر مقتضى جهت فراهم ساختن شرایط مساعد براى رشد است.(۷) تربیّت عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیّت تا بتواند استعدادهاى نهفته اش را در تمام ابعاد وجود و به طور هماهنگ پرورش داده، شکوفا سازد و به سوى هدف و کمال مطلوب تدریجا حرکت کند.(۸) تربیّت این است که هر چیزى را از مرتبه استعداد و قابلیّت، به مقام فعلیّت رسانده و کمالات لائق به او بخشیده شود.(۹)
کتاب لغوی مفردات، واژه تربیّت را در ماده ی “ربب ” آورده و میگوید: الرَّبُّ فی الأصل: التربیه، و هو إنشاء الشیء حالا فحالا إلى حدّ التمام(۱۰)؛ ربّ، در اصل از ماده تربیّت است. تربیّت این است که چیزی را پیاپی و پشت سر هم ایجاد کنی تا به نقطه کمال و اتمام برسانی. برخی اشاره کردهاند که نمیتوان برای تربیّت معنای جامعی در سخنان اندیشمندان پیدا کرد.
“حقیقت این است که جستجوى یک تعریف صحیح و صریح در کتابهاى مهمّى که در زمینه تربیّت نوشته شده است، کار بیهوده اى است”(۱۱) به نظر میرسد مفهوم تربیّت، از جمله مفاهیمی چون محبّت و علاقه یا دشمنی و کینه، مفهومی عام است که همه معنای آن را میدانند ولی در آوردن یک تعریف جامع و مانع در مورد آن عاجزند. پس سزاوار است در تبیین و توضیح این مفاهیم، به جای تعریف حقیقی، به تعریف لفظی یا تعریف به مصداق پناه ببریم.
همان گونه که حضرت ابراهیم(علیه السّلام) ربّ و پروردگار خود را این طور برای بت پرستان معرفی میکند: فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلاَّ رَبَّ الْعالَمِینَ(۷۷) الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ(۷۸)وَ الَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ(۷۹) وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ(۸۰) وَ الَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ(۸۱) وَ الَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ(۸۲)(۱۲)؛ همه آنها(آن بتها و خدایان دروغین شما) دشمن منند مگر پروردگار عالمیان. آن کسى که مرا آفرید و هدایت میکند. و کسى که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید. و هنگامى که بیمار شوم مرا شفا مىدهد. و کسى که مرا میمیراند و سپس زنده میکند. و کسى که امید دارم گناهانم را در روز جزا به بخشد.
به بیان دیگر میتوان گفت تربیّت یعنی، یک سلسله کارهای مراقبتی، در جدا نشدن انسان از مسیر کمال که این نقطه کمال در انسان، همان فطرت اوست. تربیّت یعنی این که فرد را به گونه ای در مسیر زندگی هدایت کنیم که با برآورده شدن نیازهایش، روز به روز به نقطه اوج و کمالش نزدیکتر شود. باید توجه داشت که با این بیان، تعلیم قسمتی از تربیّت است.
فصل دوم: تفاوت تعلیم با تربیّت
تعلیم، معنایی بسیار متفاوت با تربیّت را دارا میباشد. تعلیم از ماده علم و به معنای یاد دادن است. یا طبق تعریفی، تعلیم یعنی آموزش، “عبارت است از فعالیتهایى که به منظور ایجاد یادگیرى در یادگیرنده از جانب معلم طرح ریزى میشود و به صورت کنش متقابل جریان مییابد.”(۱۳)
در این صورت باید دانست بین این دو واژه، این تفاوتها وجود دارند:
۱ ـ پرورش غیر از آموزش است، در پرورش(تربیّت)، هدف رشد دادن و شکوفایى همه قابلیتها و تواناییهاى بالقوه انسان است، بخلاف آموزش که هدف اصلى آن، انتقال معلومات است.
٢ـ به همین دلیل در مقایسه با تعلیم، تربیّت به مدت زمان بیشترى نیاز دارد.
٣ ـ در تعلیم، فقط(و یا به عبارتى بیشتر) با یک بعد از ابعاد وجودى انسان یعنى بعد شناختى و عقلانى او سر و کار داریم اما تربیّت، فراگیر و همه جانبه است و بیشتر با دل و قلب و روان او سروکار داریم.
۴ ـ تعلیم معمولاً بیشتر به وسیله معلم و در جاى معینى همچون مدرسه و کلاس درس صورت میگیرد ولى در تربیّت، همه عوامل موجود در محیط، به نحوى بر فرد تأثیر میگذارند.(۱۴)
فصل سوم – دو اصل اساسی در تربیّت
۳-۱- زمان شروع تربیّت
خیلیها ممکن است فکر کنند تربیّت فرزندان، از موقعی شروع میشود که بچّهها به سن فهم و درک نسبی یا تقریبا سن بلوغ رسیده باشند. در صورتی که برنامه ریزی برای تربیّت فرزند، نه از بدو بلوغ و نه از زمان بسته شدن نطفه، بلکه از زمانی که فرد، تصمیم به ازدواج میگیرد باید شروع شود.
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): و انظر فی أیّ نصاب تضع ولدک فانّ العرق دسّاس(۱۵)؛ بنگر که نطفه ات را در چه ظرفی قرار میدهی. رگ و ریشه ادامه پیدا میکند.
همسری که من برای خود بر میگزینم، مادر آینده ی فرزند من است. فرزند من اکثر روز را به طور معمول با او همراه و هم صحبت است. نزدیک ترین و مؤثر ترین گزینه ای که نقش مستقیمی در سعادت یا شقاوت او را دارا میباشد. از سوی دیگر، مرد خانواده، دو کارکرد اصلی در کانون خانه و خانواده دارد. او، هم مدیر اصلی خانه و هم عهده دار تأمین معاش خانواده است. آیا این مدیر تا چه حد با مبانی تربیّتی خانواده آشنایی دارد و یا اهمّیّت این موضوع تا چه حد برای او تبیین شده است؟ آیا نظر او در مورد مراجعه به یک مشاور دانا و دلسوز در مسیر زندگی چیست؟ آیا غیر از وظیفه تأمین ضروریات زندگی، تا چه مقدار برای ارتباط عاطفی با خانواده سرمایه گذاری میکند؟دیدگاه او در مورد کتاب، رسانه و عوامل اثرگذار دیگر مانند ارتباطات خانوادگی و دوستانه ای که باعث اوج یا افول بنیان یک خانواده است، چگونه میباشد؟ بر اساس مبانی دینی ما و گفتار بزرگان، لقمه، اثر فراوانی بر تربیّت در خانواده دارد. آیا مرد زندگی آینده ی من تا چه حد پایبند به رعایت حقوق مالی جامعه خویش میباشد؟(توضیح بیشتر در بخش۴-۱بحث ازدواج و بخش۴-۱۹-بحث لقمه ی حلال).
۳-۲- سبقت گرفتن در تربیّت فرزندان
علاوه بر دقّتها و مراقبتهای تربیّتی که در فصل بعد به پاره ای از آنها اشاره میکنیم، از دیگر نکاتی که در روایات بر آن تأکید شده است، سبقت گرفتن و عجله کردن در شروع تربیّت است. منظور از سبقت در تربیّت، عجول بودن و شتاب زده عمل کردن نیست؛بلکه منظور ربودن گوی سبقت در شروع تربیّت و مدیریت آن است قبل از آن که دیگران، این کار را به عهده بگیرند. تربیّت را ما پیش ببریم نه این که تربیّت فرزندمان، مقهور تربیّت جامعه و اطرافیّان شود. انسان به مقتضای طبعش، همیشه به دنبال یافتن و کنجکاوی است. نفس انسان، به دنبال یافتههای نو و سرگرمیهای جدید است. این حس یافتن و سرگرمی، باید اشباع شود. اگر تو برای آن، مقابلش را تعریف کنی به سوی آن میرود اما اگر کسی برای اشباع این حس، برنامه نداشته باشد چه بسا به وسیله اسباب دیگری، از مسیر سعادتش خارج شود.”نفس را باید مشغول کرد که اگر تو آن را مشغول نکنی، او تو را مشغول میکند.
“امام علی(علیه السّلام) در نامه ای به امام مجتبی(علیه السّلام) مینویسد: إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَهِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ(۱۶)؛ قلب جوان(و نوجوان) مانند زمینی بایر و بکری است که هر آنچه در آن کشت کنی، همان را قبول میکند. پس من قبل از آن که قلب تو کشتزار تیرگیها شود و فکرت به جای دیگری(غیر از آنچه سعادت تو در آن است) مشغول شود، شروع به ادب کردن تو نمودم.
ربودن گوی سبقت در تربیّت فرزندان، اگر همیشه دارای اهمّیّت بوده است، در این دوره، با توجه به هجوم سرمایه گذاریهای استکبار و شیاطینی که تنها به فکر پر کردن جیب خود هستند، اهمّیّت دو چندانی یافته است. سیل برنامه ریزیهایی که در نهایت آن، از بین بردن روحیه علم خواهی، کمال طلبی و غیرت دینی و ملّی در فرزندان ما و سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر جامعه هدف میباشد.
امام صادق(علیه السّلام) در مبارزه با این تفکرات شیطانی، ما را به اجرای برنامه ای پیشگیرانه فرا خوانده اند: عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمْ مَا یَنْفَعُهُمُ اللَّهُ بِهِ لَا تَغْلِبُ عَلَیْهِمُ الْمُرْجِئَهُ بِرَأْیِهَا(۱۷)؛ به کودکان خود چیزى بیاموزید که خدا آنها را بدان سود دهد تا مبادا طائفه مرجئه(یکی از فرقههای گمراه) عقیده خود را به آنها تحمیل کنند.
فصل چهارم: مراقبتهای تربیّتی
برای تربیّت صحیح فرزندان و داشتن یک جامعه سالم انسانی، باید این مراقبتها را در نظر گرفت:
۴-۱- مراقبتهای مورد نظر در انتخاب همسر و ازدواج
نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ(سوره بقره –آیه ۲۲۳)؛ ازدواج، وسیله ای برای تولّد انسانهایی صالح است که به عنوان مقدمه ای نیک، برای آخرت پیش فرستاده میشوند.
در تفسیر نمونه، به نکته ای زیبایی در مورد این آیه شریفه اشاره شده است. به این نکته توجه کنید:”در اینجا زنان، تشبیه به مزرعه شده اند و این تشبیه ممکن است براى بعضى، سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمى از نوع بشر، چنین تعبیرى کرده است در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته شده، در حقیقت، قرآن میخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد که زن، وسیله اطفاء شهوت و هوس رانى مردان نیست، بلکه وسیله اى است براى حفظ حیات نوع بشر، این سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوس بازى مینگرند، هشدارى محسوب مىشود.”(۱۸)
ازدواج و نزدیکی، برای بقاء نسل بشر و به وجود آمدن انسانهایی است که خلیفه پروردگار شوند. هیچ فردی برای جهنّمی شدن، به دنیا نمیآید. اما سهل انگاری در ازدواج، ابتذال و بی بند وباری، عدم آشنایی خانواده با روشهای تربیّتی، عدم توجه به تربیّت صحیح فرزندان، پایین بودن سطح فرهنگی جامعه، ضعف اعتقادات و بسیاری مشکلات دیگر همه دست به دست هم داده و باعث جدایی و دور افتادن افراد از مسیر درست زندگی میشود.
خداوند در سوره بقره و نور، مومنان را از ازدواج با افراد بی ایمان و اهل فحشاء بر حذر میدارد:
وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَى الْجَنَّهِ وَ الْمَغْفِرَهِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ(۱۹)؛
و با زنان مشرک و بتپرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسى نداشته باشید، زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است، هر چند(زیبایى، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتى آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید!(اگر چه ناچار شوید آنها را به همسرى غلامان با ایمان در آورید، زیرا) یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بت پرست، بهتر است، هر چند(مال و موقعیت و زیبایى او،) شما را به شگفتى آورد. آنها دعوت به سوى آتش میکنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید، و آیات خویش را براى مردم روشن میسازد، شاید متذکّر شوند.
الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلاَّ زانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَ الزَّانِیَهُ لا یَنْکِحُها إِلاَّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ(۲۰)؛ مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک، ازدواج نمىکند، و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود در نمیآورد، و این کار بر مؤمنان تحریم شده است.
امام صادق(علیه السّلام) فرمودند: پدر در حقّ فرزند خود، سه وظیفه دارد: گزینش مادر خوب براى او، انتخاب نام نیکو براى او، و سعى بلیغ در تربیّت او(۲۱)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): وَ إِیَّاکُمْ وَ تَزْوِیجَ الْحَمْقَاءِ فَإِنَّ صُحْبَتَهَا بَلَاءٌ وَ وُلْدَهَا ضَیَاع(۲۲)؛ مبادا با زن احمق، ازدواج کنید که همنشینی با او، بلاست و فرزندان او، بهره ای از درستی ندارند.
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): و انظر فی أیّ نصاب تضع ولدک فانّ العرق دسّاس(۲۳)؛ بنگر که نطفه ات را در چه ظرفی قرار میدهی. رگ و ریشه ادامه پیدا میکند.
و عنه(صلی الله علیه و آله و سلم): لا تنکحوا القرابه القریبه فانّ الولد یخلق ضاویا.(۲۴)؛ و نیز پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: با بستگان نزدیک، ازدواج نکنید که فرزند ضعیف و لاغر بوجود میآید.
محمّد حنفیّه، یکى از فرزندان حضرت على(علیه السّلام) است، حضرت على(علیه السّلام) در جنگ جمل، او را پرچمدار لشکر نمود، حضرت به او فرمان حمله داد، محمّد حمله کرد، اما دشمن با بارش تیر، مانع از حمله او شد، او صبر کرد تا تیرها کمتر شود، حضرت خود را به او رسانید و فرمود: نترس! در میان نیزهها حمله کن که مرگ، سپر خوبى است. او کمى پیش روى کرد، ولى باز متوقّف شد، على(علیه السّلام) از این ضعف فرزندش آزرده شد، نزدیک آمد و با قبضه شمشیر بر او کوبید و فرمود: «ادرکک عرق من امک»، این ضعف و ترس را از مادرت به ارث بردهاى!؛ آرى، اگر پدرى همچون حضرت امیر(علیه السّلام) که قهرمان بىهمتاى میدان نبرد است، براى کسى باشد اما مادر او داراى برخى صفات نباشد، باز تاثیر مادر، سبب انتقال آن ضعف به فرزند مىشود.(۲۵)
یحیى بن عمران حلبى گوید: امام صادق(علیه السّلام) فرمود: شجاعت و دلیرى، در خراسانیها است و شهوت و غریزه جنسى بسیار در سودانیها، و جود و کرم، و رشک و حسد در اعراب، پس توجّه کنید براى داشتن فرزندان، چه ظروفى را انتخاب میکنید.(۲۶) البته مترجم محترم این جمله را با کلمه “شرح ” اضافه میکند که: شرح: «این گونه اخبار، بیشتر ناظر به خریدارى کنیزان میباشد که در آن زمان مرسوم میبوده است».
اما به هر حال، مفهوم اصلی این روایت، مویّد دقّت در انتخاب همسر و به تعبیری مادر آینده فرزند این مرد میباشد. شیخ حسین انصاریان در کتاب ارزنده نظام خانواده در اسلام در بحث نقش تربیّتی مادر این داستان زیبا را نقل میکند: نوشتهاند جوانى محکوم به اعدام شد، از او خواستند اگر وصیّت دارد بنویسد، گفت: وصیّت ندارم، ولى بسیار مایلم در این لحظات آخر عمر، مادرم را ببینم. مادرش را آوردند، هنگام وداع مادر، زبان و لب مادر را چنان گاز گرفت که مادر از شدت درد ضعف کرد، به او حمله کردند که ستمگر ظالم، این چه کارى بود کردى؟ گفت: ستمگر ظالم، این مادر است، این دار اعدام من، برپاشده مادر است، آن روزى که کودک بودم از همسایه یک عدد تخم مرغ دزدیدم مرا تشویق کرد تا شتردزد شدم و سپس قاتل از آب درآمدم!(۲۷)
۴-۲-مراقبتهای شب زفاف
در احادیث اهل بیت(علیهم السّلام) علاوه بر توصیه در دقّت در ازدواج با مومنان صالح و خوش اخلاق، به دستوراتی نیز در مورد شب زفاف پرداخته و مومنان را توصیه میکند که با مراقبتهای لازم، از به وجود آمدن فرزند ناقص و بی ایمان جلوگیری کنند. از امام صادق(علیه السّلام) روایت است که به یکى از اصحاب خود فرمود: چون همسرت به خانهات آمد،(شب عروسى) دست به پیشانى او بگذار و رو به قبله بایست و بگو: «خداوندا! امانت تو را گرفتم و با کلمات تو(صیغه عقد)، ناموس و عورت او را بر خود حلال کردم، اگر از او فرزندى به من دادى، او را مبارک و سالم بدار و شیطان را در نطفه اش، شریک مکن». و در روایت دیگرى است که: «پروردگارا! به پیروى کتاب تو، تزویج نموده ام و به امانت تو، دست گذاردهام»، تا آخر. از کتاب نجات: روایت از ائمه(علیهم السلام): چون زفاف نزدیک گشت، مستحب است که به همسرت دستور دهى دو رکعت نماز بخواند و چون بر تو وارد شد، با وضوء باشد و تو نیز باید همین طور نماز بخوانى و خدا را سپاس بگو و بر پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و آل او درود بفرست و بگو: «خداوندا! مهر و الفت و دوستى و محبّت و خشنودى او را نصیبم کن و او را وسیله خوشدلى و دلشادى من قرار ده و بین ما را به بهترین صورت و راحتترین همکارى، با هم جمع کن که تو حلال را دوست دارى و از حرام بیزارى». و به هنگام آمیزش بگو: «خداوندا! فرزندى به من عطا کن که پاک و متقى باشد و در او نقص و اضافه اى نباشد، و پایان کارش بخیر انجامد» و به هنگام جماع(بسم اللَّه…) بگو.(۲۸)
فِقْهُ الرِّضَا(علیه السلام): فَإِذَا دَخَلَتْ عَلَیْکَ فَخُذْ بِنَاصِیَتِهَا وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَهَ بِهَا وَ قُلْ اللَّهُمَّ بِأَمَانَتِی أَخَذْتُهَا وَ بِمِیثَاقِی اسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا اللَّهُمَّ فَارْزُقْنِی مِنْهَا وَلَداً مُبَارَکاً سَوِیّاً وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لَا نَصِیبا(۲۹)؛ در کتاب فقه الرضا(علیه السّلام) آمده است که وقتی بر همسرت داخل شدی، موی پیشانی اش را بگیر و روی به قبله کن و بگو:….خدایا فرزندی با برکت و سالم نصیبم کن و در او، نصیب و سهمی برای شیطان قرار مده.(بنده خوب و صالح تو باشد)
دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ، عَنْ عَلِیٍّ(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: النَّظَرُ إِلَى الْمُجَامَعَهِ یُورِثُ الْعَمَى(۳۰)؛ امام علی(علیه السّلام) فرمودند: هنگام نزدیکی، به شرمگاه نگاه نکنید که باعث کوری فرزند میشود.
عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) أَنَّهُ قَالَ: یَا عَلِیُّ لَا تَتَکَلَّمْ عِنْدَ الْجِمَاعِ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ لَا یُؤْمَنُ أَنْ یَکُونَ أَخْرَسَ(۳۱)؛ در وقت جماع سخن مگو که اگر کودکی از این عمل حاصل شود بیم آن میرود که لال شود.
وَ لَا تُجَامِعْ فِی أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ فِی وَسَطِهِ وَ فِی آخِرِهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ فَلْیُسَلِّمْ لِسِقْطِ الْوَلَدِ وَ إِنْ تَمَّ أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مَجْنُوناً أَ مَا تَرَى أَنَّ الْمَجْنُونَ أَکْثَرُ مَا یُصْرَعُ فِی أَوَّلِ الشَّهْرِ وَ وَسَطِهِ وَ آخِرِه(۳۲)؛ در اول و وسط و آخر ماه، نزدیکی نکن که در این صورت بچّه سقط میشود و اگر بماند بیم آن میرود که دیوانه شود.
اطاعت از شوهر، با وجود اهمّیّت بسیار و جهاد محسوب شدن برای زنان در برخی موارد که این اطاعت، باعث تولّد فرزند ناقص میشود، توسط شرع مقدس منع شده است. از جمله این موارد وقتی است که زن در ایام عادت ماهیانه قرار دارد و یا شوهر دچار گناه یا زشتی یا نقصی میباشد که باعث تولّد یک فرزند ناصالح میشود.(۳۳)؛ وَ قَالَ(علیه السلام) أَیُّمَا امْرَأَهٍ أَطَاعَتْ زَوْجَهَا وَ هُوَ شَارِبُ الْخَمْرِ کَانَ لَهَا مِنَ الْخَطَایَا بِعَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ کُلُّ مَوْلُودٍ یَلِدُ مِنْهُ فَهُوَ نَجِسٌ وَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهَا صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا حَتَّى یَمُوتَ زَوْجُهَا أَوْ تَخْلَعَ عَنْهُ نَفْسَهَا(۳۴)؛ هر زنی که از شوهر شراب خوارش اطاعت کند، به عدد ستارگان آسمان، برای او گناه مینویسند و هر مولودی که از او به دنیا بیاید، نجس میباشد. خداوند هیچ خیری را از او نمیپذیرد تا این که یا شوهرش بمیرد و یا او از این شوهر طلاق بگیرد.
۴-۳- مراقبتهای دوران بارداری
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: أَطْعِمُوا حَبَالاکُمْ السفرجل یُحَسِّنْ أَوْلَادَکُم(۳۵)؛ به زنان باردار میوه به بدهید که باعث نیکویی فرزندانشان میشود.
وَ عَنِ الرِّضَا(علیه السلام) قَالَ: أَطْعِمُوا حَبَالاکُمُ اللُّبَانَ فَإِنْ یَکُنْ فِی بَطْنِهَا غُلَامٌ خَرَجَ ذَکِیَّ الْقَلْبِ عَالِماً شُجَاعاً وَ إِنْ تَکُنْ جَارِیَهٌ حَسُنَ خُلُقُهَا وَ خِلْقَتُهَا وَ عَظُمَتْ عَجِیزَتُهَا وَ حَظِیَتْ عِنْدَ زَوْجِهَا(۳۶)؛ امام رضا(علیه السّلام) فرمود: به زنان آبستن خود، کندر بخورانید که اگر در شکم، پسر دارند هوشمند و دلیر گردد و اگر دختر باشد، خوش خلق و زیبا گردد و کفلش بزرگ شود و نزد شوهر خوشبخت و بهرهمند شود.
أَبِی الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: مَا اسْتَشْفَتْ نُفَسَاءُ بِمِثْلِ الرُّطَبِ لِأَنَّ اللَّهَ أَطْعَمَ مَرْیَمَ جَنِیّاً فِی نِفَاسِهَا «۲»(۳۷)؛ امام صادق(علیه اسلام) فرموند: چیزی به مانند رطب برای زنی که تازه وضع حمل کرده، شفابخش نیست. زیرا خداوند مریم(سلام الله علیها) را در نفاسش به آن اطعام نمود.
عَلِیٍّ(علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم) لِیَکُنْ أَوَّلُ مَا تَأْکُلُ النُّفَسَاءُ الرُّطَبَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ لِمَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ- وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ إِبَّانَ الرُّطَبِ قَالَ سَبْعُ تَمَرَاتٍ مِنْ تَمَرَاتِ الْمَدِینَهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ فَسَبْعُ تَمَرَاتٍ مِنْ تَمَرَاتِ أَمْصَارِکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَالَ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا تَأْکُلُ نُفَسَاءُ یَوْمَ تَلِدُ الرُّطَبَ فَیَکُونُ غُلَاماً إِلَّا کَانَ حَلِیماً وَ إِنْ کَانَتْ جَارِیَهً کَانَتْ حَلِیمَهً.(۳۸)؛
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اولین چیزی که باید به زن نفساء داده شود، رطب است. سؤال شد که یا رسول الله! اگر خرما تازه نباشد چه کنیم؟ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جواب دادند: اگر رطب نبود، هفت عدد از خرمای روستا و منطقه خودتان و اگر آن هم در دسترس نبود، هفت خرما از خرماهای شهر به او بدهید. خداوند باری تعالی فرموده است: به عزت و جلال و عظمتم سوگند، اگر زنی در روز زایمانش، رطب بخورد، اگر فرزندش پسر باشد یا دختر، بردبار و صبور خواهد شد.
یَا عَلِیُّ إِذَا حَمَلَتِ امْرَأَتُکَ فَلَا تُجَامِعْهَا إِلَّا وَ أَنْتَ عَلَى وُضُوءٍ فَإِنَّهُ إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ أَعْمَى الْقَلْبِ بَخِیلَ الْیَد(۳۹)؛ ای علی! وقتی که همسرت باردار است، نباید با او نزدیکی کنی مگر این که وضو داشته باشی و گرنه بچّه شما، کور یا بخیل خواهد شد.
۴-۴- مراقبتهای دوره شیر دهی
مادر شیخ انصارى، همیشه فرزندش را با وضو شیر مىداد. یکى از بزرگترین علماء شیعه که کتابهاى ارزنده وى، هم اکنون در حوزههاى علمیه تدریس مىشود، آیت الله العظمى شیخ مرتضى انصارى(ره) است. به مادر شیخ گفته شد: فرزندت به درجات عالیه اى از علم و تقوى رسیده است. پاسخ داد: من ترقى بیشترى هم از او انتظار داشتم، زیرا هنگام شیر دادن، هرگز او را بدون وضو شیر ندادم، حتى در شبهاى سرد زمستان هم وضو مىگرفتم و سپس به وى شیر مىدادم. طبق روایات اعتقادات، اخلاق و حتی رفتار، زمان شیردهی زنی که طفل شیر او را میخورد بر خلق و خوی او اثر گذاشته و سنگ بنایی در شکلگیری شخصیّت فرد میشود.
قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ(علیه السلام): اسْتَرْضِعْ لِوَلَدِکَ بِلَبَنِ الْحِسَانِ وَ إِیَّاکَ وَ الْقِبَاحَ فَإِنَّ اللَّبَنَ قَدْ یُعْدِی(۴۰)؛ برای شیر خوردن طفل، زنان نیکو را انتخاب کنید و از زنان بدسیرت بپرهیزید که شیر تجاوز میکند.
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام): انْظُرُوا مَنْ تُرْضِعُ أَوْلَادَکُمْ فَإِنَّ الْوَلَدَ یَشِبُّ عَلَیْه(۴۱)؛ در انتخاب زنان شیرده، دقّت کنید که فرزند شما بر آن شیری که میخورد بزرگ میشود (خلق و خوی زنی که به او شیر میدهد، از طریق این شیر به بچّه منتقل شده و در او اثر میگذارد).
عَنِ الرِّضَا(علیه السلام) عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ وَ لَا الْعَمْشَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ یُعْدِی(۴۲)؛ طفل را برای شیر خوردن به زن احمق و کور ندهید. شیر تعدی و تجاوز میکند (این که این شیر از سینه چه کسی مکیده میشود، مهمّ است و اخلاق زن شیرده، بر اخلاق بچّه اثر میگذارد.)
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ: لَا تَسْتَرْضِعُوا لِلصَّبِیِّ الْمَجُوسِیَّهَ وَ اسْتَرْضِعْ لَهُ الْیَهُودِیَّهَ وَ النَّصْرَانِیَّهَ وَ لَا یَشْرَبْنَ الْخَمْرَ وَ یُمْنَعْنَ مِنْ ذَلِک(۴۳)؛ امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:برای شیردهی طفل، او را به زن مجوسی ندهید. و زن یهودی و مسیحی نیز زمانی میتوانند به او شیر دهند که شراب نخورده باشند و مواظب باشید که در زمان شیر دهی، سراغ شراب نروند.
عَنِ الصَّادِقِ(علیه السلام) عَنْ أَبِیهِ(علیه السلام) قَالَ قَالَ عَلِیٌّ(علیه السلام): لَا تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ یَغْلِبُ الطِّبَاع(۴۴)؛ فرزندتان را برای شیر به زن احمق ندهید که شیر بر طبعها غلبه میکند (این که فرد، شیر چه کسی را بخورد بر طبیعت و خلق و خوی او اثر میگذارد).
جَعْفَرِ بْنِ محمّد عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله و سلم): إِیَّاکُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا الْحَمْقَاءَ فَإِنَّ اللَّبَنَ یَشِبُّ عَلَیْه(۴۵)؛ فرزندتان را برای خوردن شیر به زن احمق ندهید که فرزند بر شیر بزرگ میشود (این شیر بر خلق و خوی او تا دوران بزرگیش اثر میگذارد).
عن الکاظم(علیه السّلام) سئل عن امرأه زنت هل یصلح أن تسترضع؟ قال: «لا یصلح و لا لبن ابنتها التی ولدت من الزنا».(۴۶) از امام کاظم(علیه السّلام) سؤال شد که آیا سزاوار است طفل شیرخوار را برای خوردن شیر به زن زناکار بدهیم؟ امام فرمودند که نه تنها صلاح نیست طفل را به او بسپارید بلکه اگر دختری نیز از زنا برای او به دنیا بیاید، طفل شیرخوار را به آن دختر نیز نمیتوان سپرد.
۴-۵- مراقبتهایی در امور جنسی(تربیّت جنسی)
سوره نور، از پر محتواترین سور قرآنی است که محور اصلی آن، سوق دادن افراد و جوامع بشری به سمت پاکی و عفّت است.
در آیه ۶۰ سوره نور میخوانیم: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَهِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاهِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(۵۸) وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ(۵۹) وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ(۶۰)؛
اى کسانى که ایمان آورده اید، باید بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیده اند، در سه وقت از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز فجر، و در نیمروز هنگامى که لباس هاى(معمولى) خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشاء، این سه وقت خصوصى براى شما است، اما بعد از این سه وقت گناهى بر شما و بر آنها نیست(که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر طواف کنید(و با صفا و صمیمیت به یکدیگر خدمت نمایید) این گونه خداوند آیات را براى شما تبیین میکند و خداوند عالم و حکیم است.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در بیان فلسفه این دستور الهی در عنوان ” فلسفه استیذان و مفاسد عدم توجه به آن ” این گونه مینویسند: براى ریشه کن ساختن یک مفسده اجتماعى مانند اعمال منافى عفّت، تنها توسل به اجراى حدود و تازیانه زدن منحرفان کافى نیست، در هیچ یک از مسائل اجتماعى، چنین برخوردى نتیجه مطلوب را نخواهد داد، بلکه باید مجموعه اى ترتیب داد از آموزش فکرى و فرهنگى آمیخته با آداب اخلاقى و عاطفى، و همچنین آموزشهاى صحیح اسلامى و ایجاد یک محیط اجتماعى سالم، سپس مجازات را به عنوان یک عامل در کنار این عوامل در نظر گرفت. به همین دلیل در این سوره نور که در واقع سوره عفّت است، از مجازات تازیانه مردان و زنان زناکار شروع میکند و به مسائل دیگر مانند فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم، رعایت حجاب اسلامى، نهى از چشم چرانى، تحریم متهم ساختن افراد به آلودگى ناموسى، و بالآخره، اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به خلوتگاه پدران و مادران، گسترش میدهد.
این نشان میدهد که اسلام، از هیچ یک از ریزه کاریهاى مربوط به این مساله، غفلت نکرده است. خدمتکاران، موظفند به هنگام ورود در اطاقى که دو همسر قرار دارند، اجازه بگیرند.
کودکان بالغ نیز موظّفند در هر وقت، بدون اجازه وارد نشوند، حتى کودکان نابالغ که مرتّبا نزد پدر و مادر هستند نیز آموزش داده شوند که لا اقلّ در سه وقت(قبل از نماز صبح و بعد از نماز عشاء و هنگام ظهر که پدران و مادران به استراحت میپردازند) بدون اجازه وارد نشوند. این، یک نوع ادب اسلامى است هر چند متاسّفانه امروز کمتر رعایت میشود و با این که قرآن صریحا آن را در آیات فوق بیان کرده است، در نوشتهها و سخنرانىها و بیان احکام نیز کمتر دیده میشود که پیرامون این حکم اسلامى و فلسفه آن بحث شود و معلوم نیست به چه دلیل این حکم قطعى قرآن، مورد غفلت و بىتوجّهى قرار گرفته؟!
گر چه ظاهر آیه، وجوب رعایت این حکم است حتى اگر فرضا آن را مستحبّ بدانیم، باز باید از آن سخن گفته شود و جزئیات آن مورد بحث قرار گیرد. بر خلاف آنچه بعضى از ساده اندیشان فکر میکنند که کودکان، سر از این مسائل در نمیآورند و خدمتکاران نیز در این امور باریک نمیشوند، ثابت شده است که کودکان(تا چه رسد به بزرگسالان)، روى این مساله فوق العاده حساسیت دارند و گاه میشود سهل انگارى پدران و مادران و بر خورد کودکان به منظره هایى که نمیبایست آن را ببینند، سرچشمه انحرافات اخلاقى و گاه بیماریهاى روانى شده است. ما خود، با افرادى بر خورد کردیم که به اعتراف خودشان، بر اثر بىتوجهى پدران و مادران به این امر و مشاهده آنان در حال آمیزش جنسى یا مقدمات آن، به مرحله اى از تحریک جنسى و عقده روانى رسیده بودند که عداوت شدید پدر و مادر در سر حد قتل! در دل آنها پیدا شده بود، و خود آنها نیز شاید تا مرز انتحار پیش رفته بودند!
اینجا است که ارزش و عظمت این حکم اسلامى، آشکار میشود که مسائلى را که دانشمندان امروز به آن رسیده اند، از چهارده قرن پیش در احکام خود پیش- بینى کرده است و نیز در همین جا لازم میدانیم به پدران و مادران توصیه کنیم که این مسائل را جدى بگیرند و فرزندان خود را به گرفتن اجازه ورود، عادت دهند و همچنین از کارهاى دیگرى که سبب تحریک فرزندان میگردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقى که بچّههاى ممیز مىخوابند، تا آنجا که امکان دارد پرهیز کنند و بدانند این امور، از نظر تربیّتى، فوق العاده در سرنوشت آنها مؤثر است.(۴۷)
جالب این که در حدیثى از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) میخوانیم که فرمودند: ایاکم و ان یجامع الرجل امرأته و الصبى فى المهد ینظر الیهما:” مبادا در حالى که کودکى در گهواره به شما مینگرد، آمیزش جنسى کنید”(۴۸)
تربیّت سالم یک نوجوان و جوان، بایستهها و مراقبت فراوانی نیاز دارد از جمله ی این بایسته ها، دور نگه داشتن آنها از محیطهایی است که زمینه ساز انحراف جنسی در آنها میشود، خوابیدن به صورت برهنه، خوابیدن پسر و دختر با هم جنس یا جنس مخالف خود با یک روانداز، روبرو شدن با حرکات جنسی یا مقدمات زناشویی، شنیدن و مشاهده مسایل مربوط به روابط جنسی از جمله نکاتی است که در روایات مورد توجه قرار گرفته است.
عن ابى عبداللَّه(علیه السّلام) قال: لا یجامع الرّجل امرأته و لا جاریته و فی البیت صبىّ فانّ ذلک ممّا یورث الزّنا.(۴۹)؛ امام صادق(علیه السّلام) میفرمود: موقعى که در اطاق، کودکى حضور دارد مردان با زنان یا کنیزان خود نیامیزند، زیرا این عمل، طفل را به راه بى عفّتى و زناکارى سوق میدهد.
قال ابو جعفر(علیه السّلام): ایّاک و الجماع حیث یراک صبىّ بان یحسن ان یصف حالک.(۵۰)؛ امام باقر(علیه السّلام) میفرمود: بپرهیز از مواقعه در جایى که کودک ممیزى تو را میبیند و رفتارت را، آن چنان درک میکند که قادر است به خوبى براى دیگران توصیف و تشریح نماید.
قال علىّ(علیه السّلام): مباشره المرأه ابنتها اذا بلغت ستّ سنین شعبه من الزّنا.(۵۱)؛ على(علیه السّلام) فرمود: دست مالى کردن مادر به آلت دختر بچّه ی شش ساله خود، یک قسم زنا محسوب است.
بوسیدن، در آغوش گرفتن، روى زانو نشاندن، به عضو مخصوص طفل دست زدن، عواملى براى تهییج تمایل جنسى هستند. براى این که غریزه جنسى کودکان از شش سال به بالا، در حال خمود و اختفاء بماند، اسلام در برنامههاى تربیّتى خود، اولیاء اطفال را از این اعمال بر حذر داشته است.(۵۲)
قال رسول اللَّه(صلّى اللَّه علیه و آله و سلم): اذا بلغت الجاریه ستّ سنین فلا یقبّلها الغلام و الغلام لا تقبّله المرأه اذا جاوز سبع سنین.(۵۳)؛ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود: دختر بچّه شش ساله را، پسر بچّه نبوسد و همچنین زنها از بوسیدن پسر بچّه اى که سنش از هفت سال تجاوز کرده است خوددارى کنند.
عن ابى الحسن(علیه السّلام) قال: اذا اتت على الجاریه ستّ سنین لم یجز ان یقبّلها رجل لیست هى بمحرم له و لا یضمّها الیه.(۵۴)؛ حضرت ابى الحسن(علیه السّلام) فرموده است: وقتى دختر بچّه، شش ساله شد، مرد نامحرم حق ندارد او را ببوسد و همچنین نمیتواند او را در آغوش بگیرد.
عن ابى عبداللَّه(علیه السّلام) قال: اذا بلغت الجاریه ستّ سنین فلا ینبغى لک ان تقبّلها.(۵۵)؛ امام صادق(علیه السّلام) به راوى حدیث فرموده است: وقتى دختر بچّه به سن شش سالگى رسید، براى تو شایسته نیست او را ببوسى.
و عنه(علیه السّلام) سأله احمد ابن النّعمان فقال عندى جویریه لیس بینى و بینها رحم و لها ستّ سنین. قال: فلا تضعها فی حجرک و لا تقبّله(۵۶)؛ احمد بن نعمان از امام(علیه السّلام) سؤال میکند که دختر بچّه شش ساله اى نزد من است و با من محرم نیست. امام در جواب فرمود: او را نبوس و در دامن خود قرار نده.
قال رسول اللَّه(صلّى اللَّه علیه و آله و سلم): الصّبىّ و الصّبىّ، و الصّبىّ و الصّبیّه، و الصّبیّه و الصّبیّه یفرّق بینهم فی المضاجع لعشر سنین.(۵۷)؛ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمود: بستر خواب پسر بچّه با پسر بچّه و پسر بچّه با دختر بچّه و دختر بچّه با دختر بچّه، در سن ده سالگى باید از هم جدا شود.
عن الباقر(علیه السّلام) قال: یفرّق بین الغلمان و النّساء فی المضاجع اذا بلغوا عشر سنین.(۵۸)؛ امام باقر(علیه السّلام) میفرمود: بایستى بستر خواب پسر بچّه ده ساله را از زنها جدا کنید.
عن ابن عمر قال قال النّبىّ(صلّى اللَّه علیه و آله و سلم): فرّقوا بین اولادکم فی المضاجع اذا بلغوا سبع سنین.(۵۹)؛ رسول اکرم(صلّى اللَّه علیه و آله و سلم) میفرمود: موقعى که فرزندان شما هفت ساله شدند، بستر خوابشان را از یکدیگر جدا کنید.
روى انّه یفرّق بین الصّبیان فی المضاجع لستّ سنین.(۶۰)؛ در حدیث دیگرى آمده است که بستر خواب کودکان در شش سالگى از هم جدا میشود.
عن موسى بن جعفر قال قال علىّ(علیه السّلام): مروا صبیانکم بالصّلاه اذا کانوا ابناء سبع سنین و فرّقوا بینهم فی المضاجع اذا کانوا ابناء عشر سنین.(۶۱)؛ حضرت موسى بن جعفر(علیهما السّلام) از امام على(علیه السّلام) نقل کرده است که فرمود: در هفت سالگى، فرزندان خود را به نماز وادارید و در ده سالگى، بستر خواب آنها را از یک دیگر جدا کنید.
ادامه دارد…